جدول جو
جدول جو

معنی نمک کوزه - جستجوی لغت در جدول جو

نمک کوزه
کوزه ی نمک
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ مَ)
ناسپاسی. کافرنعمتی. کفران نعمت. حق ناشناسی
لغت نامه دهخدا
نمک سود. رجوع به نمک سود شود
لغت نامه دهخدا
(نَ مَ)
ناسپاس. کافرنعمت. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(نَ مَ)
دهی است از دهستان کزاز پائین بخش سربند شهرستان اراک، در 18هزارگزی شمال شرقی آستانه واقع است و 2232 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و بنشن و کشمش و چغندر قند و بادام، شغل مردمش زراعت و قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(شَهَْ وَ پَرْ وَ)
در نمک سخت شده: ماهی نمک سوز.
- نمک سوز کردن، در نمک سخت کردن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
هر چیزکه بر آن نمک پاشیده باشند، گوشت کباب و غیره که در نمک خوابانده باشند
فرهنگ لغت هوشیار
کوزه ی نمک
فرهنگ گویش مازندرانی
قله ای در کلاردشت چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی